علت به کار بردن لفظ یا علی
لطفانظر یادت نره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : شنبه 29 آذر 1393
شهید مسعود گنجی آبادی

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: شهید مسعود گنجی ابادی , دفاع مقدس ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : چهار شنبه 26 آذر 1393
سنگ قبر ایت الله بهجت(ره)

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: سنگ قبر , ایت الله بهجت , چشم برزخی , طلبه ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : سه شنبه 25 آذر 1393
اخطار

 

لطفانظر یادت نره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : دو شنبه 24 آذر 1393
علائم اخر الزمان

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: علائم اخر الزمان , امام زمان , منتظران وتتساپ ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : یک شنبه 23 آذر 1393
یا مهدی

مهديا!

 

سرّ عاشق شدنم 

لطف طبيبانه توست!

 

ورنه عشق تو کجا

اين دل بيمار کجا !

 

کاش...!درنافله ات، نام مرا هم ببری !

 

که...دعای تو کجا !

عبد گنه کار کجا !

 

اللهم عجل الولیک الفرج...

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: شعر امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : شنبه 22 آذر 1393
راه رسیدن به امام زمان چیست؟

راه رسیدن به امام زمان عجل الله - بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ

 

سؤال از علامه طباطبایی:راه رسیدن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟

پاسخ: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود فرموده است:(شما خوب باشید، ما خودمان شما را پیدا می کنیم)

(در محضر علامه طباطبایی، صفحه188)

(آداب انتظار عارفان،حمزه کریم خوانی، صفحه67)

هدیه به روح مطهر امام حسین علیه السلام صلوات 

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

 

 

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: امام زمان , راه رسیدن به امام زمان چیست ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : جمعه 21 آذر 1393
سنگ قبر های چینی!!!

چینی ها حتی بعد از مرگ هم دست از سر ما بر نداشتند!!

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: سنگ قبر هایی که قران میخانند , سنگ قبر های چینی , گروه منتظران ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
:: ادامه مطلب
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393
شهید برونسی

 

 

همسرشهید برونسی: 

زندگی وخانه داری با حقوق کم، مشکلات خاص خودش را دارد. یازده سال از شهادت عبدالحسین می گذشت

 

(تاریخ شهادت شهید: بیست وسوم اسفند ماه سال هزار و سیصد وشصت وسه). 

 

بار زندگی و بزرگ کردن چند تا بچه ی قد ونیم قد ، رو دوشم سنگینی می کرد. وقتی به خودم آمدم، دیدم من مانده ام و یک مشت قرض هایی که به فامیل وهمسایه داشتیم. نزدیک شدن عید هم ، تو آن شرایط دشوار ، مشکلی بود که بیشتر از همه خودنمایی می کرد.

روزها همین طور می گذشت و یاد قرض و قوله ها ، گاهی همه ی فکرم را به خودش مشغول می کرد. بعضی از قرض ها مال خود شهید بود که بنیاد شهید عهده دار آن ها نشد. هرچه سعی به قناعت داشتم و جلوی خرج ها را می گرفتم ، باز هم نمی شد؛ خودمان را به زور اداره می کردم چه برسد که بخواهم قرض ها را هم بدهم.

یک روز انگار ناچاری و درماندگی مرا کشاند به بهشت رضا- علیه السلام- رفتم سر خاک شهید برونسی. نشستم همین جور به درد دل و بازگو کردن.

گفتم:

«شما رقتی و منو با این بچه ها ، و با یک کوه مشکلات تنها گذاشتی، بیشتر از همه ، همین قرض ها اذیتم می کنه.»

آهی کشیدم و با یک دنیا امید و آرزو ادامه دادم:

«اگه می شد یک طوری از این قرض ها راحت بشم ، خیلی خوب بود.»...

باهاش زیاد حرف زدم . فقط می خواستم سببی جور شود که از زیر بار این قرض ها خلاص شوم.

آن روز ، کلی سر خاک عبدالحسین گریه کردم. وقتی می خواستم بیام، آرامش عجیبی بهم دست داده بود.

هفته ی بعد تو ایام عید( عید سال هزار و سیصد وهفتاد وپنج)، با بچه ها داخل منزل نشسته بودم که زنگ زدند. دست پاچه گفتم:

« دور و بر خونه رو جمع و جورکنید، حتماً مهمونه.»

حسن رفت و در را باز کرد. وقتی برگشت ، حال وهوایش ازاین رو به آن رو شده بود. معلوم بود که حسابی دست وپایش را گم کرده است. با منّ ومنّ گفت: «آقا...آقا...!»

مات ومبهوت مانده بودم . فکر می کردم حتماً اتفاقی افتاده. زود رفتم بیرون. از چیزی که دیدم ، بیشتر هیجان زده شدم ، باورم نمی شد که مقام معظم رهبری از در حیاط تشریف آوردند تو.

خیلی گرم ومهربان سلام کردند. با لکنت زبان جواب دادم. از جلوی در رفتم کنار و با هیجانی که نمی توانم وصفش کنم ، تعارف کردم بفرمایند تو. خودشان با چند نفر دیگر تشریف آوردند داخل. بقیه ی محافظ ها ، تو حیاط و بیرون خانه ماندند.

این که رهبر انقلاب، بدون اطلاع قبلی و بدون هیچ تشریفاتی آمدند ، برای همه ی ما غیر متتظره بود؛ غیر متتظره و باور نکردنی.

نزدیک یک ساعت از محضرشان استفاده کردیم.

آن شب ایشان ، یکی از خاطرات خود از شهید برونسی(همان خاطره ی رفتن شهید برونسی به زاهدان ، در دوران تبعید ایشان) را برایمان نقل کردند. بچه ها غرق گوش دادن و لذت بردن شده بودند.

آقا، حال هر کدامشان را جداگانه پرسیدند وبه هر کدام ، جدا جدا فرمایشاتی داشتند.

به جرأت میتوانم بگویم تو آن لحظه ها بچه ها نه تنها احساس یتیمی نمیکردند بلکه از وجود پدری مهربان شادو دلگرم بودند.

در آن شب به یاد ماندنی لابلای حرفها، اتفاقأ صحبت از مشکل ما شد، و اتفاقأ هم ، به دل من افتاد و قضیه ی قرضها را خدمت مقام معظم رهبری گفتم.

راحت تر و زودتر از آنکه فکرش را میکردم، خیلی زود مسأله بدهی ما حل شد.

 

خاکهای نرم کوشک/ صفحه 311 با اندکی تصرف.

 

شادی ارواح پاک و طیبه و مطهر و منور امام(ره) و شهداء ، و برای سلامتی و طول عمر نایب بر حق امام عصر(عج)، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی) صلوات

تهیه شده در مجمع منتظران 

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: شهید برونسی , ایت الله خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393

بسم رب الشهدا والصدیقین

<صدای بیسیم> 

حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن... دشمن محاصرمون كرده؛ رو پشت بومھا بمبهای بشقابی گذاشته؛ قلب و فكرمون رو هدف گرفته؛ خيلی تلفات داديم...حاجي اینجا مانتو ها دیگه دكمه نداره... اونم با آستین های کوتاه !!!سلاح جدیدشون ساپورته... چشم اکثر جونارو آلوده کردن حاجی صدامو میشنوی؟

حــــــاجـــــی(صدای بیسیم قطع و وصل میشه)

ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨوی؟ ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ برادر ...ﺣﺎﺟﻲ ﺩﺭﺟﻨﮓﻧﺮﻡ ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﺧﻮﯼ...

ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭو ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ ﮐﻨن نامردا ..ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ خیلی ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﻢ به دستگاه امام حسین متوسل شن ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺛﺮﻧﺪﺍﺭﻩ ...ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ نميده، ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ميده ...ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮنُ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ...؟ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﻓﻘﻂ قلبُ ﻣﯿﺰﻧﻪ لقمه های حروم هم که دمار از همه بریده

ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ ...تازگی ها جیش الشیطان اسمش رو عوض کرده گذاشته داعش دارن سر بچه های شیعه رو بیخ تا بیخ میبرن .حاجی مهدی صِدامو داری ؟؟؟نجاتمون بده.یاعلی

تهیه شده در مجمع منتظران

لطفانظر یادت نره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : چهار شنبه 19 آذر 1393
بهترین استفاده ای که مینوان از داعش کرد!!!!

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: بهترین استفاده ای که میتوان از داعش کرد , مجمع بز گ منتظران ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : سه شنبه 18 آذر 1393
معجزات حضرت مهدی (عچ)

چه كسي بر بدن مطهر امام عصر نماز مي خواند؟

 

معجزات امام عصر عج

معجزات آن حضرت دو دسته است

الف معجزاتي كه آن حضرت در دوران تولّد و كودكي و غيبت انجام داده اند

 

 

1- تولّد بدون ظاهر شدن آثار حمل

 

از امام حسن عسكري عليه السلام نقل شده كه به حكيمه دختر امام جوادعليه السلام فرمود امشب به خانه ي ما بيا زيرا امر مهمّي رخ خواهد داد حكيمه پرسيد چه اتفاقي؟ امام عليه السلام فرمود قائم آل محمد امشب به دنيا خواهد آمد حكيمه پرسيد از چه كسي؟ امام عليه السلام فرمود از نرجس

حكيمه مي گويد به نزد نرجس رفتم و به او فرزند بزرگواري را بشارت دادم در حالي كه هيچ اثر حملي در او مشاهده نكردم

چنين معجزه اي در مورد حضرت موسي عليه السلام هم بيان شده است در مادر او يوكابد هيچ آثار حملي ظاهر نبود و تا روزي كه موسي عليه السلام به دنيا آمد كسي نفهميد كه او حامله است

 

2- قرآن خواندن در بدو تولّد

 

هنگامي كه امام مهدي عج از مادر تولّد شد ايشان را به امام حسن عسكري عليه السلام دادند آن حضرت وي را در آغوش گرفت و فرمود قرآن بخوان امام مهدي عج شروع به قرآن خواندن كرد

 

 

3- شفاي مريض لاعلاج

محمّد بن يوسف نقل مي كند به مرضي دچار شدم كه پزشكان از علاج آن نااميد شدند نامه اي به حضرت امام مهدي عج نوشتم و از آن حضرت طلب شفا كردم ايشان در جواب نوشتند ألبسك الله العافيه خداوند بر تو لباس عافيّت بپوشاند مدّتي نگذشت كه شفا پيدا كردم و وقتي پزشكان از اين ماجرا مطلع شدند گفتند اين شفا و عافيت به يقين از جانب خداوند بوده است

بنابراين قدر مسلّم آن است كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بر جنازه حضرت مهديعج نماز نمي‌خواند و تنها حضرت عيسي از مشاوران آن حضرت بوده و در تمامي امور بر ايشان اقتدا مي‌نمايد

 

 4- طلا شدن سنگريزه

 

يكي از اهالي مدائن مي گويد به همراه رفيقم به حج مي رفتيم در نزديكي موقف فقيري به سوي ما آمد ما به او جواب ردّ داديم

سپس به سوي جواني خوش سيما كه ردايي پوشيده بود رفت او سنگي از روي زمين برداشت و به فقير داد شخص فقير مدّت زيادي در حق او دعا مي كرد در اين هنگام آن جوان غائب شد ما به نزد مرد فقير رفتيم و گفتيم واي بر تو آيا براي گرفتن يك سنگ اين قدر دعا مي كني؟ كه ناگهان در دست او سنگي از طلا ديديم كه در حدود بيست مثقال مي شد وقتي در مورد آن جوان از اهل مكّه و مدينه سوال كرديم گفتند چنين شخصي از علويان است و هر سال با پاي پياده به حج مي آيد

 

5- خبر دادن از غيب

 

از پسر مهزيار نقل شده كه در سفري با كشتي همراه پدرم بودم و مال زيادي به همراه او بود پدرم دچار بيماري سختي شد و گفت من در حال مردن هستم و در مورد آن اموال وصيت كرد كه آن ها را به امام زمان عج بدهم از اين وصيّت تعجّب كردم ولي مطمئن بودم كه پدرم بيهوده سخن نمي گويد با خود گفتم اگر امر برايم روشن شد مانند دوران امام حسن عسكري عليه السلام به وصيّت عمل مي كنم والّا آن را صدقه مي دهم

مدّتي در عراق بودم تا اين كه فرستاده اي از جانب امام زمان عج آمد و مشخصّات مال و محلّ مخفي كردن آن را گفت و حتّي بعضي از مشخّصاتي را كه خودم هم نمي دانستم بيان كرد و من هم مال را به او دادمالغيبة شيخ طوسي ص 2-8-2-

ب معجزاتي كه امام مهدي عج به هنگام ظهور انجام خواهد داد

امام صادق عليه السلام مي فرمايد هيچ معجزه اي از معجزات انبيا نيست مگر اين كه خداوند آن را به دست حضرت قائم عج براي اتمام حجّت بر دشمنان ظاهر خواهد كردمنتخب الأثر في الإمام الثاني عشر لطف الله صافي ص 3-1-2-

بنابراين معجزات آن حضرت به دوره ي قبل از غيبت و غيبت ختم نمي شود و به هنگام ظهور نيز آن حضرت براي معرّفي حقانيّت خويش و اتمام حجّت بر دشمنان و منكران معجزاتي را انجام خواهند داد

بنابراين معجزات آن حضرت به دوره ي قبل از غيبت و غيبت ختم نمي شود و به هنگام ظهور نيز آن حضرت براي معرّفي حقانيّت خويش و اتمام حجّت بر دشمنان و منكران معجزاتي را انجام خواهند داد

يك سوال آيا حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بر جنازه امام زمان عج‌ پس از شهادت نماز خواهند خواند؟

براساس رواياتي كه از ائمه ـ عليهم السّلام ـ وارد شده است امام معصوم ـ عليه السلام ـ را فقط امام غسل مي‌دهد و بر جنازه او نماز مي‌خواند امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد همانا فقط امام امام را غسل مي‌دهداصول كافي ج3- ص 3-8-4-

در خصوص انجام غسل و نماز بر بدن مطهر امام زمان عج طبق روايات امام حسين ـ عليه السلام ـ اولين كسي است كه پس از حيات حضرت حجت عج رجعت مي‌كند و بعد از رحلت حضرت مراسم غسل و نماز بر بدن حضرت را بر عهده مي‌گيرد بحارالانوار ج 5-3- ص 1-3-

بنابراين قدر مسلّم آن است كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بر جنازه حضرت مهديعج نماز نمي‌خواند و تنها حضرت عيسي از مشاوران آن حضرت بوده و در تمامي امور بر ايشان اقتدا مي‌نمايد

 

منابع

سايت انديشه قم

منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر لطف الله صافي دام ظله

لطفانظر یادت نره
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393
اذان گفتن در اردوگاه اسرا

در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد.

روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»!

یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».

آن بعثی گفت: «او اذان گفت».

برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم».

مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».

برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.

وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».

به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید.

آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود.

ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. نان را فقط مزه مزه می‌كردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت مو روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد».

می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم. گفتم: یا فاطمه زهرا! امروز افتخار می‌كنم که مثل فرزندتان آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم».

سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا! افتخار می‌کنم. این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.

 دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم. تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است.

در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. او از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام.

اعتنایی نکردم. دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا که آب آورده‌ام.

او مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیه) که آب را از دستش بگیرم.

عراقی‌ها هیچ‌وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمی‌خوردند. تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها )را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: «بیا آب را ببر! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند».

همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم. او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم.

گفت: دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا(سلام الله علیه) شرمنده کردی. الان حضرت زهرا(سلام الله علیه) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور اگرنه همه شما را نفرین خواهم کرد.

 

حماسه‌های ناگفته به روايت علي اكبر ابوترابي،

عبد المجيد رحمانیان

 

لطفانظر یادت نره

:: برچسب‌ها: اذان گفتن در اردوگاه اسرا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393
ایا میدانید



    بچه شیعه ها آیا میدانید

     

 

 

 

 

 توجه !!!توجه!!!

 

 

1آیا میدانید آیت الله جنتی عمر ایشان 86 سال می باشد و شیعه حضرت امام علی(ع) و سخنران علیه کفار می باشد؟! 

 

2آیا میدانید شیخ مفتی آل سعودی وهابی، عمر او بیش از 90 سال می باشد؟! 

 

3آیا میدانید پیامکهای بعدی فتنه گران، تمسخر درباره ی حضرت لقمان حکیم و اصحاب کهف علیهم سلام می باشد؟! 

 

4آیا میدانید بیشتر پیامک های تمسخر آمیز درباره ی علما و بزرگان تاریخ شیعه و اسلام، توسط اسراییل و گروهی آموزش دیده و صاحبان شبکه های اجتماعی ازجمله فیسبوک،وی چت،وایبر،واتس آپ نشر و مورد تهاجم قرار می گیرند. 

 

5آیا تا به حال پیامهای تمسخرآمیز و خنده دار درباره ی کفار،آمریکا، اسراییل،گروه های تروریستی داعش،طالبان،شیطان پرستان و وهابیت و فتواهای مزخرف"جهاد نکاح" آنها شنیده اید؟! 

 

6آیا میدانید انحراف دین درآخر الزمان که توسط اهل بیت علهیم سلام نقل شده، درباره ی همین زمان میباشد؟ 

 

7آیا میدانید صاحب الزمان کجاست؟ شاید تو ذهن شما غیبه یا قابل دیدن نیست! یا باید ظهور کنه تا ببینیش!! ولی اون تو رو میبینه. 

لطفانظر یادت نره
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : رضاشبانی
تاریخ : یک شنبه 16 آذر 1393